معنی زبور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
زبور. [زَ] (ع ص، اِ) نبشته. فعول است بمعنی مفعول. ج، زبر ککتب. (منتهی الارب) (آنندراج). کتاب بمعنی مزبور یعنی مکتوب. ج، زبر. (اقرب الموارد). نبشته. (دهار) (شرفنامه) (غیاث اللغات) (شرح قاموس) (تاج العروس) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || (اِخ) کتاب داود علیه السلام. (منتهی الارب) (دهار). در اصل بمعنی مزبور و مکتوب و علم شده است برای مزامیر داود پیامبر (ع) است و از آن است قول شاعر:
مقفرات دارسات، مثل آیات الزبور.
(اقرب الموارد).
کتاب آسمانی که بداود نازل شد. این لغت عبری است. (برهان قاطع) (آنندراج). نام کتاب داود. (غیاث اللغات). هر کتابی زبور است اما بیشتر کتاب داود بدین نام خوانده میشود. در قرآن است که «و لقد کتبنا فی الزبور من بعدالذکر». (قرآن 105/21) ابوهریره گوید: زبور آن است که پس ازذکر یعنی پس از توراه بر داود نازل گردید. مصنف قاموس در بصائر آرد: کتاب داود را از آن روی زبور خواندند که مسطوراً از آسمان نازل شده و کتاب مسطور را زبور گویند. برخی گویند از کتب الهی زبور کتابی را گویند که دریافت آن سخت باشد. برخی گویند: زبور نام کتابی است که تنها مشتمل بر حکمت عقلی باشد و احکام شرعی در آن نباشد کتاب آن است که مبین احکام شرعی باشد.سعیدبن جبیر آیت «و لقد کتبنا فی الزبور...» برخواند و گفت: زبور، توراه و انجیل و قرآن است. و ذکر آن است که در آسمان است. برخی نیز در تفسیر آیت مذکور زبور را بمعنی مزبور (مکتوب) دانند. (تاج العروس). زبور نام غالبی مزامیر داود (ع) است. شاعر گوید:
«مقفرات دارسات مثل آیات الزبور».
و بیشتر مردم زُبور گویند. (محیط المحیط). کتاب داود را بخصوص زبور نامندو خداوند گوید: آتینا داود زبورا. (قرآن 163/4) (مفردات راغب). نام کتاب داود (ع) و این لفظ عبری است. (آنندراج). نام کتاب منزل که بر داود علیه السلام نازل شده. (شرفنامه ٔ منیری). نام کتاب حضرت داود علیه السلام است. (ترجمان القرآن عادل بن علی ص 54). هروتیز آنرا کلمه ٔ عربی مأخوذ از لهجات جنوبی و بمعنی نوشته داند و گوید بهمین معنی در شعر جاهلیت آمده و فرزدق آنرا بهمین معنی بکار برده است. (نقائض: LXXXV و I) «دایره المعارف اسلام » جفری گوید: بدیهی است که تصحیفی است در کلمه ای از مأخذ یهودی یا مسیحی و شکل آن بدون شک تحت تأثیر ریشه ٔ عربی «زبر» (نوشتن) قرار گرفته ولی احتمال میرود که خلطی در مزمور عبری یا مزموره ٔ سریانی که در میان یهودیان و مسیحیان و حتی در عهد جاهلیت بکار میرفته و سپس بصحف داود اطلاق کرده اند باشد. رجوع شود به جفری (صص 148- 149). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین). بعضی زبور را لغه سریانی و بعضی کتابی میدانند که از آسمان نازل شده و فرق زبور و قرآن را گفته اند که: قرآن مجید دارای حکمت عقلی و احکام شرعی هر دو هست و زبور حکمت عقلی محض است که بر داود نازل شد. و هیچ حکم شرعی در آن نبود. بعضی مطلق کتاب خدا را که از آسمان نازل شده زبور گویند. (مفردات راغب). در کشاف اصطلاحات الفنون آمده: زبور بفتح زای، لفظی است سریانی بمعنی کتاب و تازیان نیز آنرا بهمین معنی استعمال نموده اند. حتی در آیات مبارکات کلام اﷲ هم بدین معنی آمده. چنانکه در این آیت: «کل شی ٔ فعلوه فی الزبر» (قرآن 52/54)، ای فی الکتب. و زبور برحضرت داود نازل گردید، بطریق آیات مفصلات. لکن آن حضرت یکجا و بین الدفتین مندرجات زبور را بر قوم خویش ابلاغ کرد. و بیشتر محتویات این کتاب آسمانی مواعظ و اندرز است و باقی آن مدح و ثنای ایزد متعال میباشد بما هو یستحقه و احکام و نظامات شرعیه در کتاب آسمانی جز آیاتی مخصوصه نباشد. بدانکه هر کتابی که بر پیغمبری نازل میشود، از علوم و دانش آن اندازه حاوی است که آن پیغمبر بدان اندازه دارای آن علوم میباشد، و از حکمت الهیه با خبر است، تا چیزی که آن پیغمبر عالم نیست در آن کتاب یافت نشود. و کتب آسمانی هر یک را بر دیگری رجحان و افضلیتی هست، بدان میزان که پیغمبرصاحب کتاب را بر سایر پیغمبران افضلیت میباشد از این رو قرآن مجید را بر سایر کتب آسمانی افضلیت همان قدر است که پیغمبر آخرالزمان را بر سایر پیغمبران. و اگر کسی گوید: که بین کتب آسمانی افضلیت نیست، گوئیم در حدیث آمده که سوره ٔ فاتحه الکتاب افضل سوره های قرآن است. پس وقتی که افضلیت در پاره ای از قرآن بر پاره ٔ دیگر درست و صحیح آمد، معلوم میگردد که من حیث المجموع کلام اﷲ مجید را در افضلیت بر سایر کتب آسمانی، مانعی متصور نیست. (از کشاف اصطلاحات الفنون چ استانبول ص 678). ابن الندیم آرد: زبور مزامیر داود است مشتمل بر 150 مزمار. (از فهرست ابن الندیم). مسعودی آرد: بیشتر اسرائیلیان، استمعثیان و عنانیان که به عدل و توحید قائلند، در تفسیر کتب عبرانی مانند توراه و زبور که 24 کتاب و ترجمه ٔ آنها به عربی است، تنها بر عده ای خاص از اسرائیلیان اعتماد دارند. و تفسیرشان را می پسندند. ما بیشتر این مترجمان مورد اعتماد رادیده ایم و از آن جمله اند: ابوکثیر یحیی بن زکریا، کاتب طبرانی، و سعیدبن یعقوب فیومی که خود اشمعثی مذهب و شاگرد ابوکثیر بود و با راس الحالوت در عراق داستانها دارد. ترجمه و تفسیرسعید فیومی را بسیاری از اسرائیلیان بر دیگر ترجمه ها رجحان می نهند. (از التنبیه والاشراف تألیف مسعودی صص 112-113) مؤلف کشف الاسرار آرد: زبور نامی است خاصه این کتاب (کتاب داود) را. و گفته اند زبور صدو پنجاه سوره است که در آن ذکر حد نه و حکم نه و فریضه نه و حلال و حرام نه. (کشف الاسرار و عدهالابرار ج 2 ص 768).
ابوالفتوح رازی آرد: حمزه و خلف، «زبور» را در آیه ٔ «...وآتینا داود زبورا» بضم زاء، خواندند و دیگر قراء بفتح راء خواندند و در خبر است که داود علیه السلام زبوربرگرفتی و بصحرا شدی، علمای بنی اسرائیل در پس او ایستادی و مردمان از پس علما ایستادندی و جنیان از پس مردمان بایستادندی و مرغان در هوا پردرپر گستردندی و سایه بر ایشان افکندندی از خوشی آواز داود. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 2 ص 78 و79): و بحق تورات و انجیل و زبور و فرقان و بحق محمد که نبی برگزیده است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 316).
ای پسر شعر حجت ازبر کن
که پر از حکمت است همچو زبور.
ناصرخسرو.
خامشی از کلام بیهده به
در زبور است این سخن مسطور.
ناصرخسرو.
چمن شده ست چو محراب و عندلیب همی
زبور خواند داودوار در محراب.
معزی.
گر بر دلم زبور بخوانند نشنود
کانجیر مرغش از لب انجیل خوان اوست.
خاقانی.
صریر کلک تو در کشف مشکلات جهان
چنانکه نغمه ٔ داود در اداء زبور.
ظهیر فاریابی.
هر کسی ز آواز خود شد پرغرور
لیک این ختم است بر صاحب زبور.
عطار.
عیسی پرست را گو، میخوان زبور و انجیل
کاینجا رها نکردند، نه مصحف و نه دفتر.
؟ (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 128).
بحر ضمیر انورت، حقه ٔ دّرمکرمت
درج کلام معجزت، لوح زبور مردمی.
؟ (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 133).
|| (اِ) هر کتاب حکمت. (منتهی الارب). || بگفته ٔ برخی، زبور اسم کتابی است که مخصوص بیان حکمتهای عقلی باشد و بیان احکام شرعی نکند. در مقابل کتاب که متضمن احکام شریعت نیز هست، دلیل این سخن آن است که زبور داود (ع) متضمن بیان حکم شرعی نیست. (از مفردات راغب). || هرنبشته ٔ غلیظ الکتابه را زبور گویند. (از مفردات راغب). || برخی گویند: از میان کتب الهی هر کتاب صعب الوقوف را که بسختی درک شود زبور گویند. (از مفردات راغب). || ملک. || فرقه. (اقرب الموارد) (محیط المحیط) (المنجد). || زبور نزد اهل تصوف عبارت است از تجلیات افعال، و تورات عبارت است ازتجلیات صفات و اسماء ذاتیه و صفاتیه و قرآن عبارت است از ذات بحث بسیط حق. و بودن زبور عبارت از تجلیات صفات افعال، در معنی آن است که آن تفصیل است مرتفاریع فعلیه ٔ اقتداریه ٔ الهیه را. و از این رو حضرت داودعلیه السلام جانشین حق گردید در این جهان پس به احکام آنچه در زبور بدو وحی رسیده بود ظاهر گردید. کوههای بلند را به امر الهی برهروی بازداشتی و آهن را در دست خویش چون موم نرم ساختی و بر انواع مخلوقات حکمرانی کردی سپس پادشاهی را بسلیمان ارثاً واگذار فرمودی. علی هذا سلیمان وارث داود و داود وارث مطلق حق بشمار میرفت و داود از سلیمان افضل بود زیرا حق داود راخلافت بخشید در آغاز امر، و او را بخطاب خود مخصوص داشت و فرمود «یا داود انا جعلناک خلیفه فی الارض » (قرآن 26/38). و این مقام سلیمان را بهره و نصیب نشد. مگر بعد از استدعا و تمنی وی آنرا بر سبیل حصر. (از کشاف اصطلاحات الفنون). رجوع به کتاب انسان کامل شود.
زبور. [زُ] (ع اِ) کتابها. ج ِ زِبْر، بمعنی کتاب. (از اقرب الموارد). نبشته ها. ج ِ زبر، نبشته. (منتهی الارب). جمع زبر است بمعنی مزبور و بدین معنی است قراءه حمزه آیت: «و آتینا داود زبوراً» (قرآن 163/4) را به ضم «ز». (اقرب الموارد). جمع زبر. (دهار). ج ِ زبر. نامه ها. مفرد آن در فارسی معمول نیست. || ج ِ زَبْر باشد بمعنی مزبور، مصدری بجای اسم نهاده. میبدی در تفسیر آیت: «و اوحینا الی ابراهیم واسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط... و آتینا داود زبوراً» (قرآن 163/4) چنین آرد: حمزه، «زبوراً» بضم «ز» خواند و این را دو وجه است، یکی آنکه جمع زَبْر باشد بمعنی مزبور، مصدری بجای اسم نهاده، چنانکه گویند هذا ضرب الامیر؛ ای مضروبه...، و چنانکه مکتوب را کتاب گویند... و روا باشد که آنرا جمع کنند و گرچه مصدر است زیرا که بجای اسم افتاده، نبینی که کتاب مصدر است در اصل، لکن چون بمعنی مکتوبست او را بر کتب جمع کنند، همچنین زبر را زبور جمع کنند، لوقوعه موقع الاسم و هو المزبور و ان کان فی الاصل مصدراً. وجه دوم آنکه احتمال دارد زبور بضم جمع زبور باشد بفتح... (از تفسیر کشف الاسرار و عدهالابرار چ علی اصغر حکمت ج 2 ص 767). رجوع به تفسیر آلوسی و «المنار» در ذیل آیه ٔ 163 از سوره ٔ نساء شود. || (در تداول عامه) زَبور (کتاب داود) را زُبور نیز گویند. (از محیط المحیط). || ج ِ زَبور. (مفردات راغب). میبدی در تفسیر آیت... «و آتینا داود زبوراً» آرد: حمزه زبور را بضم خواند و این را دو وجه است یکی آنکه جمعزَبْر باشد... وجه دوم آنکه احتمال دارد که زبور بضم جمع زبور باشد بفتح، و این جمعی باشد زوائد از آن حذف کرده، و برخلاف حرکت اقتصار کرده، چنانکه گویند: کَرَوان و کِرْوان و وَرَشان و وِرْشان اَسَد و اُسْد و فرس وَرْد و خیل وُرْد... چون روا بود که اینها را چنین جمع کنند. (از تفسیر کشف الاسرار ج 2 ص 768).
زبور. [زَ] (ع اِ) زبان جرهم بن فالج و فرزندان او. و ایشان دومین قومند که در «عربه » با زبانی جدید سخن گفتند. یاقوت گوید: دومین زبانی که خداوند بشر را بدان زبان گویا کرد، زبان زبور است. نخستین قومی که بدین زبان متکلم شدند. بنوجرهم بن فالج بودند. جرهم و فرزندانش دومین قومی بودند که به زبان عربی سخن گفتند، زبان ایشان زبور و کتاب ایشان زبور بود. (از معجم البلدان ذیل عربه).
زبور. [زَ] (اِخ) نام جد محمدبن عبداﷲبن زیاد زبوری، و او را بمناسبت نام جدش زبوری نامند. (از لباب الانساب سمعانی). رجوع به زبوری شود.
نوشته، کتاب، نام کتاب حضرت داوود از پیامبران بنی اسرائیل. [خوانش: (زَ) [معر.] (اِ.)]
کتاب آسمانی داوود (از انبیا و پادشاهان بنیاسرائیل)، مزامیر،
کتاب مقدس داوود نبی (ع)
نوشته، کتاب، کتاب داوود پیغمبر
زَبُور، به مزامیر حضرت داود که جزء 39 کتاب عهد عتیق است اطلاق می گردد، در قرآن هم بکتاب حضرت داود اطلاق شده است
زَبُور، کتاب- رساله- مَلِک- فرقه (جمع: زُبُر)