معنی زحل سر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زحل سر. [زُ ح َ س َ] (ص مرکب) در این بیت خاقانی صفت نوک قلم آمده:
عطاردیست زحل سر، زبان خامه ٔ او
که وقت سیرش خورشید تار میسازد.
خاقانی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.