معنی زد و خورد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
زد و خورد. [زَ دُ خوَرْ / خُرْدْ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) در مقام جنگ مستعمل است. «زد»، زدن زخم و «خورد»، خوردن زخم است. در این لفظ بوی خون می آید. (بهار عجم) (آنندراج). زدن و خوردن. ضرب زدن و مورد ضرب واقع شدن. || جنگیدن. (فرهنگ فارسی معین). مبارزه. منازعه.
(زَ دُ خُ) (اِمر.) درگیری، نزاع.
دعوا
ضرب زدن و مورد ضرب واقع شدن
ستیزه
مرافعه