معنی زندانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
(~.) (ص نسب.) کسی که در محبس باشد.
کسی که در زندان به سر میبرد، محبوس،
مسجون
سجین
محبوس
اسیر، بازداشت، بندی، توقیف، حبس، دربند، شهربند، گرفتار، محبوس
(صفت) کسی که در محبس باشد آنکه در زندان و از آزادی محروم است.