معنی زهدان نهادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زهدان نهادن. [زِ ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب) کنایه از عاجز شدن در جنگ و بحث. || مقر شدن و اعتراف نمودن بر سستی و کم فهمی خود. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(~. نَ دَ) (مص ل.) کنایه از: عاجز شدن در جنگ.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) عاجز شدن در جنگ، اعتراف کردن بر کم فهمی و سستی خود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.