معنی زهد ورزیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
زهد ورزیدن. [زُ وَ دَ] (مص مرکب) پرهیزگاری کردن. پارسائی کردن. ناخواهانی نمودن:
همچون پدر بحق تو سخن گوی و زهد ورز
زیرا که نیست کار جز این ای پسر مرا.
ناصرخسرو.
به عشق، مستی و رسوائیم خوش است ازآنک
نکو نباشد با عشق، زهد ورزیدن.
سعدی.
رجوع به زهد و دیگر ترکیبهای آن شود.
پیشنهادات کاربران
قرایی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.