معنی زورگو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
زورگوینده، آنکه دیگری را به زور مجبور به قبول امری بکند،
جابر، قلدر، ستمگر
قلتشن
جابر
جبار
جایر
زوربا
جابر، ستمگر، قلدر، مستبد
زورگوینده، آنکه دیگری را به زور مجبور به قبول امری بکند،
جابر، قلدر، ستمگر
قلتشن
جابر
جبار
جایر
زوربا
جابر، ستمگر، قلدر، مستبد