معنی ساتره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ساتره. [ت ِ رَ] (ع ص، اِ) تأنیث ساتر. رجوع به ساتر شود.
گویش مازندرانی
روستایی در کوهستان غرب چالوس
فرهنگ فارسی هوشیار
مونث ساتر پوشاننده مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.