معنی ساجده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ فارسی هوشیار
مونث ساجد نگونیگر زن، چشم سست، کویک پربار کویک (نخل) (اسم) مونث ساجد سجده کننده جمع ساجدات.
فرهنگ فارسی آزاد
ساجِدَه، مُؤَنَّث ساجِد (جمع: سَواجِد- ساجِدات)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.