معنی سادی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سادی. (ع ص، اِ) ششم. گویند جاء فلان سادساً و سادیاً و ساتاً، فمن قال سادساً بناه علی السدس، و من قال ساتاً بناء علی لفظ ست، و من قال سادیاً بالیاء ابدل السین یاء. (منتهی الارب در ماده ٔ «س ت ت ») (آنندراج).

سادی. (ع ص) شتر مهمل و بخود گذاشته شده، مر واحد و جمع راست. (منتهی الارب در ماده ٔ «س دی »).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر