معنی ساززن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ساززن. [زَ] (نف مرکب) سازنواز. سازنده. شکافه زن:
بمرگم نیاید کس از مرد و زن
بغیر از مغنی و جز ساززن.
؟
رجوع به ساز شود.
کسی که ساز میزند، نوازنده،
زمر
نوازنده
نواگر
چنگی، خنیاگر، مطرب، نوازنده، تارزن
چامه زن
نوازنده
پیانیست
گیتاریست
رامشی