معنی ساززن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ساززن. [زَ] (نف مرکب) سازنواز. سازنده. شکافه زن:
بمرگم نیاید کس از مرد و زن
بغیر از مغنی و جز ساززن.
؟
رجوع به ساز شود.

فرهنگ عمید

کسی که ساز می‌زند، نوازنده،

حل جدول

زمر

نوازنده

نواگر

مترادف و متضاد زبان فارسی

چنگی، خنیاگر، مطرب، نوازنده، تارزن

پیشنهادات کاربران

چامه زن

نوازنده

پیانیست

گیتاریست

رامشی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر