معنی ساعت آفتابی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ساعت آفتابی. [ع َ ت ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) اسبابی که با آن به کمک سایه وقت را اندازه توان گرفت. ساعت ظلی. ساعت شمسی. ساعت شمسیه.مِزوَلَه. شاخص. و آن چنان است که میله ای را عمود بر سطح افقی نصب کنند و با اندازه گیری درازای سایه، ساعات مختلف روز را اندازه گیرند. اصول ساعت آفتابی از همان روزگار باستان شناخته شد. در روم در دوره ٔ اگوست (مقارن میلاد مسیح) یک ساعت آفتابی در میدان بزرگی نصب کرده بودند که ستون آن سی گز بلندی داشت. در قرون جدید دو ساعت از این نوع بسیار معروف بوده است: یکی از آن کلیسای سنت پطرون در بولونی از شهرهای ایتالیا که بسال 1653 م. به دست کاسینی ساخته شد و دیگری در کلیسای سن سولپیس در پاریس که بسال 1752 به دست لمونیه نصب گردید.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر