معنی ساقور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ساقور. (ع اِ) گرمی. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). آهنی است که بدان خر را داغ کنند. (منتهی الارب). آهنی است که در آتش می تابند و اسب و شتر و امثال آن را با آن داغ و نشان می نهند. (احمد بهمنیار، در تعلیقات تاریخ بیهق ص 336). || نوعی زخم و جراحت: در هر ولایتی آفتی و مرضی بود زشت. در ولایت دهستان، ساقور خیزد و آن ریشی بود پلید. (تاریخ بیهق ص 31). و این تسمیه ظاهراً بطریق و بسبب مشابهت است. (بهمنیار، تعلیقات همان کتاب ص 336).
گرمی، حرارت، آهنی که با آن چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت. [خوانش: [ع.] (اِ.)]
جای داغ، آهنی که ستور را بدان داغ زنند
گرمی، داغزن ابزاری که بدان چارپایان را داغ نهند، ریش زخم (اسم) گرمی حرارت، آهنی که بدان چارپایان را داغ کنند، نوعی زخم و جراحت.