معنی سالنامه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سالنامه. [م َ / م ِ] (اِ مرکب) نامه ای که در آن وقایع سال نویسند. تقویم. (استینگاس). کتابی که در آن وقایع سال را مینویسند. (ناظم الاطباء).
تقویم، دفتری که وقایع سال در آن ثبت شود و هر سال منتشر شود، سالنما. [خوانش: (مِ یا مَ) (اِمر.)]
تقویم
نامه ای که در آن وقایع سال نویسند، تقویم