معنی سانسور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سانسور. (فرانسوی، اِ) ممیزی و تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایش ها. این کلمه در زبان فارسی با افعال معین چون کردن و شدن و چی نسبت بصور زیر آید: سانسور کردن، سانسور شدن، سانسورچی.

فرهنگ معین

(نْ) [فر.] (اِ.) کنترل و بازرسی حاکمیت بر فعالیت سیاسی، اجتماعی و... خاصه فرهنگی، بررسی (فره).

فرهنگ عمید

تفتیش و مراقبت از طرف دولت در فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها، مطالب روزنامه‌ها، و مطبوعات و حذف برخی مطالب به صلاح‌دید آن‌ها پیش از انتشار،

حل جدول

ممیزی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تفتیش، کنترل، ممیزی، حذف، قیچی

فرهنگ فارسی هوشیار

تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایشها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر