معنی سبزپا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سبزپا. [س َ] (ص مرکب) شوم قدم. (انجمن آرا) (رشیدی). مرد شوم قدم و نامبارک پی. (برهان). بدقدم. مقابل سپیدپا. رجوع به سبزپای شود.
فرهنگ معین
(سَ) (ص مر.) شوم، بدقدم.
فرهنگ عمید
بدقدم، شوم، نامبارک: نه درد است طبیب ژاژخای است / که گاهی سرخرو گه سبزپای است (امیرخسرو: مجمعالفرس: سبزپا)،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.