معنی ستیزه‌جو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

حل جدول

جانکش

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیکارجو، پیکارگر، ستیهنده، جنگجو، پرخاشگر، جنگ‌طلب، ستیزه‌گر، ستیزا، عربده‌جو، غوغاگر، مبارزطلب، متخاصم، لجوج، سرکش، عاصی، نافرمان، طاعی،
(متضاد) صلح‌طلب، آشتی‌جو، آشتی‌خواه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر