معنی سخافت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سخافت. [س َ ف َ] (از ع، اِمص) سبکی عقل و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج).خرد و سست رأی شدن. (المصادر زوزنی). سبکی عقل. خفت عقل. رقت عقل. (یادداشت مؤلف): به رکاکت عقل و سخافت خرد منسوب گردیم. (سندبادنامه ص 79). رؤس و وجوه ایشان بر سفاهت اراذل و سخافت انذال انکاری نکردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || شلی.شل و شلاتگی. ناپختگی. ناسفتگی. مقابل صفاقت (قرصی).محکمی. سفتگی. پختگی (در جامه ٔ منسوج). (یادداشت مؤلف). || لاغری. (منتهی الارب) (آنندراج).

فرهنگ معین

(مص ل.) کم عقل بودن، (اِمص.) کم عقلی. [خوانش: (سَ فَ) [ع. سخافه]]

فرهنگ عمید

کم‌عقل بودن، سبک‌عقل بودن، کم‌عقلی، سبکی در عقل،
ضعف و سبکی در هرچیز،

مترادف و متضاد زبان فارسی

سبکی عقل، کم‌عقلی، کم‌خردی، ضعف عقل

فرهنگ فارسی هوشیار

سبکی عقل، سست رای شدن

فرهنگ فارسی آزاد

سَخافَت، (سَخُف- یَسْخُفُ) ضعیف العقل بودن- کم شعور بودن- ضعیف بودن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر