معنی سخت‌گیر، سختگیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌گذشت، جدی، خشن، دشوارگیر، سرسخت، عنیف، مقرراتی،
(متضاد) سهل‌گیر، مسامحه‌کار، مشکل‌پسند، دیرپسند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر