معنی سخت جوشی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سخت جوشی. [س َ] (حامص مرکب) برندگی:
آهنی شد چو سخت جوشی کرد
لشکر ترک سست کوشی کرد.
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 126).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر