معنی سردرد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سردرد. [س َ دَ] (اِ مرکب) صداع. درد سر.
فرهنگ عمید
دردی که در سر پیدا شود، درد سر،
حل جدول
صداع
مترادف و متضاد زبان فارسی
صداع، مزاحمت، دردسر
فرهنگ فارسی هوشیار
دردی که در سر پیدا شود
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.