معنی سرماخوردگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سرماخوردگی. [س َ خوَرْ / خُرْ دَ/ دِ] (حامص مرکب) زکام. نزله. چایمان. چاییدگی.
فرهنگ عمید
بیماری ویروسی که با تب، لرز، آبریزش، کوفتگی و التهاب مجاری تنفسی بروز میکند،
حل جدول
زکام
مترادف و متضاد زبان فارسی
چایش، ریزش، زکام، آنفلوآنزا
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.