معنی سروال در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سروال. [س ِرْ] (معرب، اِ) ازار. ج، سراویل. (منتهی الارب). شلوار. زیرجامه. (غیاث). پای جامه. (آنندراج).
(س) [معر.] (اِ.) شلوار.
شلوار، زیرجامه،
نوعی گربه وحشی آفریقایی
پیژاما، تنبان، شلوار
جوی بالایی زمین و محل تقسیم آب، آبشخور دام، کنار آب، روی...
زیر جامه، شلوار