معنی سرکیسه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سرکیسه کردن. [س َ رِ / س َرْ س َ / س ِ ک َ دَ] (مص مرکب) سر و کیسه کردن. از کسی چیزی گرفتن برای خود. باتلطف در سخن و تملق مالی از او بعطا گرفتن. از او مالی به حیله یا تضرع و کلاشی بدست آوردن:
هرچند سرکیسه ٔ این طایفه مهر است
کردیم سرکیسه ولی اهل جهان را.
میرزا عبدالغنی قبول (از آنندراج).
اخاذی کردن، فریب و نیرنگ
تلکه
از کسی چیزی گرفتن برای خود