معنی سفارش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سفارش. [س ِ رِ] (اِمص) سپارش. اسم مصدر از سپاردن، سپردن. توصیه در نگاهداری و محافظت چیزی یا اجرای امری. (فرهنگ فارسی معین). سپارش و شفاعت. (آنندراج). || دستور دادن. فرمایش. || (اِ) دستور. فرمان. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

دستور دادن، دستور برای انجام کار یا نگهداری از چیزی. [خوانش: (س رِ) (اِمص.)]

فرهنگ عمید

دستور برای انجام دادن کاری یا نگه‌داری چیزی، دستور، فرمان،

حل جدول

توصیه،نصیحت،دستور،فرمایش

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سپارش

مترادف و متضاد زبان فارسی

تاکید، توصیه، اندرز، نصیحت، وصیت، دستور، فرمان، فرمایش، درخواست

فرهنگ فارسی هوشیار

دستور دادن، فرمایش، شفاعت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر