معنی سفیداب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

پودر سفیدی که زنان به صورت خود مالند، گرد سفیدی که از بعضی مواد گرفته می شود و در نقاشی مورد استفاده قرار می گیرد. [خوانش: (~.) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

گرد سفیدی که از روی و برخی مواد دیگر گرفته می‌شود و در نقاشی به ‌کار می‌رود، سفیداب روی، اکسید روی،
پودر سفیدی که زنان به‌صورت خود می‌مالند، سپیده، سپیتاک،
* سفیداب شیخ (سرب): گَرد سفید و سمی مرکب از کربنات سرب و هیدروکسید سرب که مخلوط آن با روغن بزرک در نقاشی به کار می‌رود و ماده‌ای سمی است. δ تسمیۀ آن به سفیداب شیخ از آن جهت است که در اصفهان در خانواده‌ای به نام شیخ به طریقۀ خاصی ساخته می‌شده،

حل جدول

روشور

فرهنگ فارسی هوشیار

زنان بر روی مالند و نگار گران به کاربرند اسپیدک ‎ گرد سفیدی که زنان به صورت خود مالند سفیده اسفیداج، کربنات سرب که در نقاشی و رنگ کردن اطاقها به کار میرود سفیدآب شیخ اسفیداب سفیداب سرب، گرد سفیدی که از روی مواد دیگر گیرند و در نقاشی بکار برند سفیداب روی. یا سفیداب روی. اکسید زنک. یا سفیداب سرب. مخلوطی است از کربنات و ئیدرات سرب. گردیست سفید رنگ که با آب و روغن های نباتی مانند روغن کتان و بزرگ و غیره رنگ سفید پوشاننده ای میدهد و میتوان با افزودن رنگهای دیگر از آن رنگهای مختلف تهیه گرد ولی چون بر اثر ئیدروژن سولفوره هوا سیاه میگردد و سمیت آن نیز زیاد است تهیه و استعمال آن در برخی کشورها منع شده است سفیداب شیخ. یا سفیداب قلع. یکی از رنگهای جسمی است که برای نقاشی روی قلمدان و جلد کتاب و رحل قران و اوراق آس و غیره به کار میرفته. این رنگ از رنگهای غیر شفاف و حاجب ماورا ء است و به جای رنگ سفید استعمال میشود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر