معنی سلطه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

قدرت، تسلط، (اِ.) فرمانروایی، پادشاهی. [خوانش: (سُ طَ) [ع. سلطه] (اِمص.)]

فرهنگ عمید

قدرت، توانایی، چیرگی،
فرمانروایی،

حل جدول

سیطره

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

چیرگی

کلمات بیگانه به فارسی

چیرگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

استیلا، تسلط، چیرگی، سیطره، غلبه، قدرت، قوت، ملک، پادشاهی، فرمانروایی

فرهنگ فارسی هوشیار

قدرت و قوت، غلبه و اقتدار

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر