معنی سلمان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سلمان. [س َ] (ع اِ) سنگ بزرگ. (مهذب الاسماء).

سلمان. [س َ] (اِخ) از صحابه است. رجوع به سلمان فارسی شود.

سلمان. [س َ] (اِخ) (میرزا...) از اهل اصفهان و بسیار خوش طبع و صحبت دوست بود. در زمان شاه مرحوم (شاه طهماسب اول) در دفتر کار میکرد در دوره ٔ شاه اسماعیل دوم بوزارت رسید و در زمان شاه سلطان محمد وزیراعظم، بلکه امیر اکرم شد. طبعی توانا داشت و دیوانی به اتمام رسانیده است. (مجمع الخواص صص 41- 42).

سلمان. [س َ] (اِخ) دهی است از دهستان یاتری بخش گرمسار شهرستان دماوند. دارای 229 تن سکنه است. آب آن از حبله رود. محصول آنجا غلات، پنبه، بنشن، انار و انجیر می باشد. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. مزرعه ٔ حسن آباد و امامزاده گوشه جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

سلمان. [س َ] (اِخ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. دارای 718 تن سکنه است. آب آن از قنات ومحصول آنجا غلات، زیره. شغل اهالی گله داری، کرباس و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

سلمان. [س َ] (اِخ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول. دارای 350 تن سکنه است. آب آن از رودخانه. محصول آنجا غلات، برنج و کنجد. شغل اهالی زراعت است و ساکنین از طایفه ٔ عرب میباشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

سلمان. [س َ] (اِخ) ابن حسن قرمطی فرزند ابوسعید حسن جنابی است. رجوع به ابوطاهر جنابی و ابوسعید جنابی شود.

سلمان. [س َ] (اِخ) ابن عبداﷲبن محمد مدت هشت سال دربغداد نحو و لغت نزد علی بن الدهان فراگرفت و در علم نحو بدرجه ٔ کمال رسید. از قاضی ابی طبیب طبری حدیث شنیده است. در اصفهان توطن کرده و در بغداد بتدریس علم نحو پرداخته است. او راست: تفسیر قرآن، کتاب در قراآت و قانون فی اللغه در ده جلد. ایضاح ابی علی فارسی و دیوان متنبی و امالی را شرح کرده و بسال 493 یا 494 هَ. ق. درگذشته است. (معجم الادباء ج 4 ص 246).

فرهنگ فارسی آزاد

سَلْمان، جناب شیخ سلمان اهل هندیجان از توابع خرمشهر و از مؤمنین عهد اعلی و عشّاق جمال اقدس ابهی و حضرت عبدالبهاء بودند و عمری در نهایت اسقامت و انقطاع بخدمت امرالله پرداختند- از جمله همه ساله پیاده به حضور مبارک حضرت بهاءالله و در عهد میثاق به حضور حضرت عبدالبهاء مشرف گشته و الواح الهیه را دریافت نموده و به ایران آورده و چشم و دل احباب را نورانی کرده است. شرح حالشان در تذکره الوفا مرقوم است. الواح متعددی از جمالقدم باعزاز ایشان نازل گشته که از آن جمله لوح مبارک " مدینه التوحید " است. مزار ایشان در شیراز است،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری