معنی سمیه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سمیه. [س ُ م َی ْ ی َ] (اِخ) زنی زانیه مادر زیادبن ابی سفیان و یا زیادبن سمیه. (منتهی الارب). رجوع به زیادبن ابی سفیان شود.

سمیه. [س ُ م َی ْ ی َ] (اِخ) نام مادر عماربن یاسر. (منتهی الارب). رجوع به الاعلام زرکلی ج 1 ص 394 شود.

حل جدول

مادر عماریاسر

اولین زن شهید اسلام

مادر عمار یاسر

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) مونث سمی زهر آلود جمع: سمیات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر