معنی سم‌پاشی کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

پاشیدن (سم)، آفت‌زدایی کردن، آفت‌کشی کردن، شایعه پراکندن، شایعه‌پراکنی کردن، افترا زدن، مشوب‌سازی کردن (اذهان)، مخدوش ساختن، بدنام کردن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر