معنی سنبله ٔ زر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سنبله ٔ زر. [سُم ْ ب ُ ل َ / ل ِ ی ِ زَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از منقل و آتش و آتشدان. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرای ناصری):
سرد است سخت سنبله ٔ زر بخرمن آر
تا سستیی بعقرب سرما برافکند.
خاقانی.
رجوع به سنبل زر شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.