معنی سنجش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سنجش. [س َ ج ِ] (اِمص) سختن. آزمودن. قیاس کردن. قیاس. مقایسه. آزمودن. رجوع به سنجیدن شود. || موازنه. وزن. توازن.

فرهنگ معین

(سَ جِ) (اِمص.) عمل سنجیدن.

فرهنگ عمید

مقایسه،
اندازه‌گیری،

حل جدول

قیاس

مترادف و متضاد زبان فارسی

اندازه‌گیری، پیمایش، تخمین، توزین، سنجیدن، قیاس، مقابله، مقایسه، ارزیابی

فرهنگ فارسی هوشیار

آزمودن و قیاس کردن، مقایسه، وزن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر