معنی سنر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سنر. [س َ ن َ] (ع اِمص) بدخویی. (آنندراج) (منتهی الارب). بدخویی. سرکشی. خودسری. (ناظم الاطباء).
فرهنگ فارسی هوشیار
بدخوئی، سرکشی، خودسری
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.