معنی سنگینی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سنگینی. [س َ] (حامص مرکب) ثقل. گرانی. وزن و گرانی. ثقالت. ضد سبکی. || آهستگی. وقار. || جمود. || صلابت. || کابوس. || اشتداد. || ناخوشی. || ناپسندی. (ناظم الاطباء).
سنگین بودن،
گرانی، ثقل،
[مجاز] وقار، متانت،
وقر
وزن
ثقل
ثقل، گرانی، وزن،
(متضاد) سبکی، متانت، وقار،
(متضاد) جلفی، سبکی، دشواری، تحملناپذیری، فشردگی، غلظت، دیرهضمی، بدگواری، تلخی، ناروایی، گرانی، پرهزینگی
سنگین بودن گرانی وزن ثقل. یا سنگنی گوش. ثقل سامعه کری.