معنی سه گانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سه گانه. [س ِ ن َ /ن ِ] (ص نسبی، اِ مرکب) کنایه از سه جام و پیاله ٔ شراب خوری. (برهان). سه پیاله ٔ شراب که ثلاثه ٔ غساله گویند. (فرهنگ رشیدی). || نغمه ٔ سوم و شعبه ٔحجاز. (غیاث اللغات). || سه تن. سه تا: و پس ایشان سه پادشاه از حبشه کردند و بعد از این سه گانه هفت تن از پارسایان پادشاهی کردند. (مجمل التواریخ و القصص).

فرهنگ عمید

تشکیل‌شده از سه عضو، سه‌تایی،
[قدیمی] سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله: غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانهٴ ایزد سه‌گانه‌ای گیرد (نزاری: مجمع‌الفرس: ۱۶۲۶)،

فرهنگ فارسی هوشیار

ثلاثه غساله ستا سه دفعه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر