معنی سوداگری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سوداگری. [س َ / سُو گ َ] (حامص مرکب) تجارت. معامله. (آنندراج). تجارت. بازرگانی. معاوضه. مبادله:
بسوداگری دست با وی ببست
همآنجا همه روز تا شب نشست.
فردوسی.

فرهنگ معین

(~. گَ) (حامص.) تجارت، بازرگانی.

فرهنگ عمید

کسب و تجارت،

حل جدول

تجارت

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازرگانی، پیشه‌وری، تجارت، کسب، معامله،
(متضاد) صنعتگری

فرهنگ فارسی هوشیار

تجارت بازرگانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر