معنی سوده گر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سوده گر. [دَ / دِ گ َ] (ص مرکب) حکاک. (منتهی الارب) (دهار):
عقیق را چوبسایند نیک سوده گران
که آبدار بود با لبان تو ماند.
دقیقی.
حل جدول
حکاک
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) ساینده فلز و سنگ قیمتی خرد کننده احجار کریمه و فلزات.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.