معنی سورن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
سورن. [رَ] (ترکی، اِ) اﷲاکبر یا مثل آن گفتن لشکریان به آواز بلند در هنگام تاختن بر خصم. (غیاث اللغات) (آنندراج). و بعضی گویند های و هویی که اتراک وقت محاربه کنند. (آنندراج):
سپه کار بیکار برخاستند
گورگه زده سورن انداختند.
شرف الدین علی یزدی (از آنندراج).
ز هر دو طرف سورن انداختند
هزبرانه بر یکدگر تاختند.
ملا عبداﷲ هاتفی (از آنندراج).
و خروش سورن و نای زرین بنیان حصارسپهر دوار را متزلزل گردانید. (حبیب السیر ج 3 ص 252). و غریو کرنای و سورن ارکان عالم را متزلزل میگردانید. (حبیب السیر).
سورن. [رَ] (اِخ) نام خانواده ای که در دوره ٔاشکانیان دارای قدرت بوده اند. رجوع به تاریخ ایران در زمان ساسانیان ص 3، 9، 63، 65، 81 201، 250 شود.
(رَ) [تر.] (اِ.) هجوم، حمله.
حمله و هجوم، یورش،
(اسم) غوغا و هیاهوی لشکریان هنگام تاختن بر دشمن،
حمله به دشمن
آفند، تاخت، تک، حمله، هجوم، یورش، شوق،
(متضاد) پاتک، پدافند، دفاع
حمله و هجوم، یورش، غوغا