معنی سویت در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سویت. [س َ وی ی َ] (ع اِمص) برابری با اعتدال. (غیاث اللغات). راستی. (مهذب الاسماء). یکسانی و همواری: و آنچه حطام دنیاوی است به مقتضی شریعت مصطفی صلوات اﷲ علیه بسویت قسمت رود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). میان بیوه زنان و ارباب نعمت جاه سویتی به انصاف ظاهر گشت. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
غم هجران بسویت تر از این قسمت کن
کین همه درد بجان من تنها نرسد.
سعدی.
و ضمان نامه ای داد که قم را مساحت کند و بپیماید بر سبیل سویت وعدالت. (تاریخ قم ص 102).

فرهنگ معین

قطعه موسیقی که شامل چند نمایشنامه است، آپارتمان کوچکی که کلیه امکانات رفاهی را در خود جای داده است، سراچه (فره). [خوانش: [فر.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

سوئیت

فرهنگ فارسی هوشیار

سلسله، پی در پی، پیاپی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر