معنی سپیددندان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
سپیددندان. [س َ/ س ِ پیدْ، دَ] (ص مرکب) خندان. ضاحک:
اشک ِ خون بارد و بخنده مدام
تازه روی و سپیددندان است.
محمدبن نصیر (در صفت شمشیر).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.