معنی سیاهکل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

سیاهکل. [ک َ] (اِخ) دهی است از بخش سیاهکل و دیلمان شهرستان لاهیجان. دارای هوای معتدل. آب قرای آن از رودخانه ٔ شمر و دوخرارود است که از ارتفاعات جنوبی سرچشمه میگیرد. محصول عمده ٔ آنجا برنج، چای، ابریشم و لبنیات. شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داری است. این دهستان شامل 150 آبادی بزرگ و کوچک و صدها محل گله داران (به اصطلاح محلی کلام) است. جمعیت دهستان در حدود 18000 تن است. قرای مهم آن لشکریان، کوچیل، لیش و چوشل است. قصبه ٔ مرکزی بخش سیاهکل و دیلمان شهرستان لاهیجان، واقع در 25 کیلومتری جنوب غربی لاهیجان. حدود 1000 تن جمعیت دارد؛ ولی در پائیز و زمستان سکنه ٔ آن به 2000 تن میرسد. (از فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

جنگلى در گیلان

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر