معنی شادابی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شادابی. (حامص مرکب) سیرابی. (آنندراج). تری و رطوبت. (ناظم الاطباء). شادآبی. || تری و تازگی. (آنندراج). طراوت:
ز شادابی کام آن سرگذشت
یکی شد بدریا یکی شد بدشت.
نظامی.

فرهنگ عمید

تری و تازگی، طراوت،

حل جدول

طراوت

مترادف و متضاد زبان فارسی

آبداری، تازگی، خرمی، طراوت،
(متضاد) پژمردگی

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پر آبی سیرابی آبداری، تازگی طراوت، شادی شادمانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر