معنی شارل پنجم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شارل پنجم. [ل ِ پ َ ج ُ] (اِخ) معروف به شارل دانا پسر ژان دوم معروف به ژان لوبن و بون دولوگزامبورگ. وی بسال 1337 م. درونسن تولد و بسال 1380 م. وفات یافت. در سال 1356م. پس از اسارت ژان دوم، نایب السلطنه ٔ قلمرو فرانسه گردید. اغتشاشاتی را که در زمان حکمرانی اتین مارسل در شهر پاریس بروز نمود دریافت و بسال 1360 م. قرارداد برتینیی را با انگلستان منعقد ساخت. در سال 1364 م. بپادشاهی رسید و صلح را بر شارل بد تحمیل نمود و قلمرو سلطنت را از چنگ چریکهای خارجی غارتگر آزاد کرد و تا سال 1375 م. همه ٔ ولایاتی را که بدست انگلیسیها افتاده بود از تصرف آنان خارج ساخت. این پیروزیها ببرکت حزم سیاسی وی و دلاوری سردارانش دوگکلن، دو کلیسون و دو بوسیکو بدست آمد. درزمان سلطنت او جنگهایی که بر سر پادشاهی برتانی در گرفت روی داد. شارل پنجم بانی اصلاحات مفیدی در شئون مالی و توسعه ٔ امتیازات اونیورسیته گردید. در زمان سلطنت وی کاخهایی چند (مانند هتل سن پل، لوور و غیره) احداث یا تکمیل شد و مجموعه ٔ نفیسی از آثار خطی گرد آوری گردید. کریستین دوپیزان شاعره ٔ فرانسوی مدیحه ای در ستایش او سروده است.

شارل پنجم. [ل ِ پ َ ج ُ] (اِخ) معروف به شارل کن رجوع به شارل کن شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر