معنی شالی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شالی. (اِ) شالی زار را گویند که برنج زار باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). || در مازندران زراعت برنج را شالی گویند. (فرهنگ نظام). || دانه ٔ برنج که در پوست باشد و نام دیگرش شلتوک است. (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء). برنج از پوست بیرون نیامده و آن را شلتوک گفته اند. (انجمن آرا). در سانسکریت شالی بمعنی برنج و غلات مشابه آن است. (حاشیه ٔ برهان چ معین):
شالی سرتیز ندانم که چیست
کاب گذشتش ز سر آنگاه زیست.
امیرخسرو.

شالی. (ص نسبی) منسوب به شال و آن قریه ای است از قرای بلخ. (انساب سمعانی).

فرهنگ معین

[سنس.] (اِ.) برنجی که هنوز پوستش کنده نشده.

فرهنگ عمید

شلتوک

مترادف و متضاد زبان فارسی

چلتوک، شلتوک

گویش مازندرانی

شالی، نوعی زبان قراردادی منطقه ی شمال استبرای تبدیل هر کلمه...

گوسفند قهوه ای رنگ، شالی، شلتوک

فرهنگ فارسی هوشیار

شلتوک، برنجی که هنوز از پوست در نیامده باشد

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر