معنی شاهه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شاهه. [هَِ] (اِ) بادگیر و برج مانندی که بر بالای خانه جهت ترویح هوا بنا کنند. (ناظم الاطباء). این معنی را در فرهنگهای دیگر نیاورده اند.
شاهه. [هََ] (اِخ) نام شهری است از ملک هاماوران که سودابه از آنجا بود. (فرهنگ جهانگیری). نام شهری بود بناکرده ٔ پدر سودابه در هاماوران و تولد سودابه زن کیکاوس در آن شهر بود. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). نام [شهر] پدر سودابه زن کیکاوس در زمین هاماوران. (شرفنامه ٔ منیری):
یکی شهر بد شاه را شاهه نام
همان از در سور و جشن و خرام.
فردوسی.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.