معنی شاه نیمروز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شاه نیمروز. [هَِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) سلطان نیمه ٔ روز و آن کنایه از آفتاب است. (از برهان قاطع) (از آنندراج).
شاه نیمروز. [هَِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نام حاکم سیستان، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. (ازبرهان) (ازآنندراج).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.