معنی شب مانده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
شب مانده. [ش َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) شبینه و بیات و هر طعام و شرابی که بر آن شب گذشته باشد و از روز و یا شب پیش مانده باشد. (از ناظم الاطباء). بازمانده از شب. باقی از شب. که از شب هنگام بجای ماند. که شب بر او بگذرد، و بدین سبب کهنه شود یا تباه شدن آغازد:
میشود بدنام عالم هر که میماند به هند
نیست قدری در نظرها نعمت شب مانده را.
محمدسعید اشرف.
ویژگی غذایی که شب برآن گذشته و برای روز بعد مانده باشد،
(صفت) طعامی که بر آن گذشته و برای روز بعد مانده باشد شبینه.
غاب