معنی شب پیمای در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شب پیمای. [ش َ پ َ / پ ِ] (نف مرکب) شب پیما. آنکه در شب راه رود. که شب پیمایی کند. || کنایه از شب بیدار. (برهان). شب بیدار و بی خواب. (ناظم الاطباء) (انجمن آرا):
ما به فریاد آمدیم از ناله ٔ شبهای خویش
پرسشی میکن ز رنجوران شب پیمای خویش.
کمال خجندی.
|| دردمند، یعنی صاحب درد و آزار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). || عاشق مهجور و بیقرار. (برهان) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر