معنی شرفیاب در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

شرفیاب. [ش َ رَف ْ] (نف مرکب) سرافرازشده و صاحب قدر و مرتبه گشته و مشرف. (ناظم الاطباء). کسی که به شرف و افتخاری نایل آید. شرف یافته. که شرف یابد. || آنکه به خدمت بزرگی می رسد. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به شرفیابی شود.

فرهنگ معین

کسی که به شرف و افتخاری نایل آید، آن که به فرصت بزرگی می رسد. [خوانش: (شَ رَ) [ع - فا.] (ص فا.)]

فرهنگ عمید

شرف‌یابنده، شرف‌یافته، ویژگی کسی که به‌ حضور شخص بزرگی می‌رسد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مشرف

فرهنگ فارسی هوشیار

سرافراز شده و صاحب قدر و مرتبه گشتن و مشرف، کسی که به شرف و افتخاری نایل آید

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر