معنی شرمنده شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
شرمنده شدن.[ش َ م َ دَ / دِ ش ُ دَ] (مص مرکب) خجل گشتن. شرمسار شدن. شرم زده گردیدن. (یادداشت مؤلف):
شرمنده شد از باد سحر گلبن عریان
وز آب روان شرمش بربود روانیش.
ناصرخسرو.
سخن در میان دو دشمن چنان گوی که اگر دوست گردند شرمنده نشوی. (گلستان). رجوع به شرمنده گشتن شود.
حل جدول
آب شدن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.